سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان خردمند در پس دل اوست ، و دل نادان پس زبان او . [ و این از معنیهاى شگفت و شریف است و مقصود امام ( ع ) این است که : خردمند زبان خود را رها نکند تا که با دل خویش مشورت کند و با اندیشه خود رأى زند ، و نادان را آنچه بر زبان آید و گفته‏اى که بدان دهان گشاید ، بر اندیشیدن و رأى درست را بیرون کشیدن سبقت گیرد . پس چنان است که گویى زبان خردمند پیرو دل اوست و دل نادان پیرو زبان او . ] [نهج البلاغه]

پرستاری حرفه ای

گل من چندی منشین غمگین شام محنت به سر آمد

سرودست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد

زچه بنشستی بگشا دستی آذین کن صحن و سرا را

که پس از غمها به رخ شبها آب و رنگ سحر آمد

شب مهتابی ز چه بی تابی روشن کن شمع صبوری

منشین غمگین که مه دیرین تابان و جلوه گر آمد

گل من چندی منشین غمگین شام محنت به سر آمد

سرودست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد

تو که آگاهی که چه شبهایی با یاد او بنشستی

شب بارانی غم پنهانی رفت و نور بصر آمد

پس از آن دوری غم مهجوری شور و شادی بر پا کن

ز غم پنهان نشوی گریان چون او خندان ز در آمد

گل من چندی منشین غمگین شام محنت به سر آمد

سرودست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد

شب مهجوری  ز ره دوری آوای رهگذر آمد

که سحر سر زد غم دل پر زد شادی از بام و در آمد

شب جانکاهی شرر آهی زد ابر غم به کناری

 به سرافرازی به دل افروزی خورشید ما به در آمد

گل من چندی منشین غمگین شام محنت به سر آمد

سرودست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد

پس از آن هجران غم بی پایان پیدا شد خاتم عشقم

 به دلم نوری چه شر و شوری زان مرغ خوش خبر آمد

تو که آگاهی که چه شبهایی با یاد او بنشستی

شب بارانی غم پنهانی رفت و نور بصر آمد

گل من چندی منشین غمگین شام محنت به سر آمد

سرودست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد




::: جمعه 85/8/19::: ساعت 4:49 عصر

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 7


بازدید دیروز: 5


کل بازدید :71178
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<